امشبم را با تو خلوت میکنم
با خیالت باز صحبت میکنم
با تو آرامش فراهم میشود
با تو حتی غصه هم کم میشود
با تو ، با آرامش مهتابیت
با تو و با خندههای آبیت!
با تو ، با مهتاب چشمان ترت
با تو و چشمان از گل بهترت
امشبم را با تو خلوت میکنم
لحظهها را با تو قسمت میکنم
با تو من از آسمان آبیترم
با تو حتی از خودت عاشقترم!
گرمی چشم تو آبم کرده است!
آتش عشقت مذابم کرده است
بوی تو پیچیده لای دفترم
لابلای بیتهای آخرم!
در میان آینه زل میزنم
تا شب چشمان تو پل می زنم
چشمهایت بیقرارم کردهاند
در خیالت ماندگارم کردهاند
چشمهایت روشنای نوبهار
چشمهایت بیقراری ، انتظار
چشمهایت قبله چشم ترم
آخرین مأوا ، تمام باورم
چشمهایت را تماشا میکنم
عاشقی را باز حاشا میکنم
در نگاهت زندگی را خواندهام
با خیال چشمهایت ماندهام
چشمهایت را به رویم باز کن
لحظه عشق مرا آغاز کن