تنهایی

بدون شرح

تنهایی

بدون شرح

خدایا

خدایا دلم گرفته از خیلیها 

دستانت را به من بده تا آنها را به تو نشان دهم. 

من میگویم و تو آنان را ببخش

خدایا

خدایا کمی نفهمی عطا کن !!

مردیم از بس فهمیدیم و به رویه خودمون نیاوردیم.

تکرار

باد که در موهایت خانه میکند 

 واژه ها معصومانه به من پناه میاورند. 

آن وقت است که مثل حزیان دم مرگ 

پراکنده گویی هایم را دوست میداری... . 

************* 

 

   این روزها ادمها بیشتر به دست هم پیر میشن تا به پای هم