تنهایی

بدون شرح

تنهایی

بدون شرح

درد من....


خیلی سخته بخوای اشک بریزی اما نتونی
خیلی سخته بخوای فریاد بزنی اما نتونی
می خوام به کودکیم برگردم
دلم تنگ شده
برای اشکهایی که بی بهانه به پهنای صورتم می ریخت
برای فریادهایی که بی دلیل بود
هیچ کس دعوام نمیکرد که دارم گریه می کنم
هیچ کس نمی گفت فریاد نکش
این روزها خنده هم مالیات داره
وقتی بخندی
یا میگن دیونه شده
یا میگن چیه خنده داره؟
ساکت هم باشی
وایییییییییییییییییییییییییییی افسرده شدی؟
اون روزا همه چیز بی بهانه بود
خنده هام
گریه هام
سکوتم
امروز همه چیز را به معنایی میگیرند...
می خوام برگردم به روزهای بی بهانه
به روزهایی که واسه هر کاری از من بهانه نمی خواستن
خنده و گریه ارزش داشت
دیگه هیچ چیز شادم نمی کنه

تنها چیزی که میتونه منو به زندگی امید وار کنه تویی
تو هم هیچ وقت از موندن حرفی نمیزنی

اون خنده هایه از ته دل تموم شدن
اون شادی ها دیگه مردن
انگار فقط مال همون روزها بودن
دیگه حتی گریه هام هم واقعی نیست
انگار اون اشکها هم مال اون موقع ها بودن
نگاه به خنده هام نکن
خنده تلخ من از گریه غم انگیز تر است
کار من از گریه گذشته من به این می خندم.

 

تنهام نزار

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد