دوست داشتن از عشق برتر است
عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی.اما دوست داشتن پیوندی خود اگاه و از روی بصیرت روشن و زلال عشق بیشتر از غریزه آب میخورد و هر چه از غریزه سر زند بی ارزش است و دوست داشتن از روح طلوع میکند و تا هر جا که یک روح ارتفاع دارد دوست داشتن نیز همگام با آن اوج میابد.
عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست و گذر فصلها و عبور سالها بر آن اثر میگذارد اما دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی میکند و بر آشیانه ی بلندش روز و روزگار را دستی نیست...عشق با دوری و نزدیکی در نوسان است.اگر دوری به طول انجامد ضعیف میشود،اگر تمیاس دوام یابد به ابتذال میکشد.و،تنها با بیم و امید و تزلزل و اضطراب و(دیدار و پرهیز) زنده و نیرومند میماند.اما دوست داشتن با این;حالات نااشناست.دنیایش دنیای دیگریست.عشق زیبایی های دلخواه را در معشوق میافریند و دوست داشتن زیبایی های دلخواه را در دوست میبیند و میابد.عشق در دریا غرق شدن است و دوست داشتن در دریا شنا کردن.عشق بینایی را میگیرد و دوست داشتن میدهد.عشق خشن است و شدید و در عین حل ناپایدار و نامتئن و دوست داشتن لطیف است ونرم و در عین حال پایدارو سرشار از اطمینان.عشق همواره با شک آلوده است و دوست داشتن سراپا یقین است و شک ناپذیر.عشق اسارت در دام غریزه است و دوست داشتن آزادی در جبر مزاج عشق است و دوست داشتن پیمبر روح.عشق لذت جستن است و دوست داشتن پناه جستن..
اما من..........
دوست دارم و خواهم داشت.حتی اگه جواب دلخواهمو بهم ندی...................
تلاش من برای با تو بودن دوست داشتن است نه ضعف و شکنندگی........................
اگر فاصله هست میان منو تو .بردار به لبخندی .بردار به پیغامی
اگه یه فرصت دیگه بهم بدی حتمآ