من اینک از ته دل باز می گویم
کلامم را
و شعرم را
برایت راز می گویم
تو ای نیلوفر زیبا
تو ای تنها و بی همتا
چنان در سحر زیبایی کلامت
مانده ام مفتون
چنان با حرف حرف شعر تو
جدا گشتم از این گردون
که دیگر هیچ حرفی جز کلام
دوستت دارم
نمی دانم
نمی خواهم
نمی خواهم دگر این گیتی پست دغل پرور
که دیگر من تورا دارم
به استقبال تو این بی زبون آمد
برایت هدیه ایی دارد
اگر چه کوچک و کم قدر
که شاید در نظر آید
و آن جانی ست ناقابل
که در پیش توقربان است
یکی شکرانه کوچک
برای عهد و پیمان است
------------------------------------------------------
دوست دارم فنجونکم