کلبه ی غریبی ام را پیدا کن،کنار بید مجنون خزان زده
و کنار مرداب آرزوهای رنگی ام
در کلبه را باز کن ،به سراغ بغض خیس پنجره برو
حریر غمش را کنار بزن،مرا خواهی دید...
با بغض کویری که غرق عصاره انتظار است
پشت دیوار دردهایم نشسته ام.