پیامبری از کنار خانه ما گذشت
باران گرفت
مادرم گفت چه بارانی
پدرم گفت بهار است
و ما نمیدانستیم باران و بهار نام دیگر آن پیامبر است
کاش میدانستیم هر روز پیامبری از کنار خانه ما میگذرد
کاش میدانستیم بهشت همان قلب کوچک ماست.