تنهایی

بدون شرح

تنهایی

بدون شرح

مادر

میخواستم بخوابم یه دفعه ناجور دلم واسش تنگ شد. 

البته همیشه دلتنگشم 

خیلی وقته ندیدمش 

کاش میشد یه دل سیر دیدش بعد محکم بغلش کرد 

بعدم خودتو تو بغلش سبک کنی،کاش میشد 

بغلش کنی بعد آروم تو گوشش بگی  مهربون دوست دارم خیلی 

 

مادرم عشق من 

 تو همان شقایق معروف سهرابی تا تو هستی زندگی باید کرد. 

بیا تو خوابم تورو خداااااااااااا

نظرات 2 + ارسال نظر
بهار چهارشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:21 ق.ظ http://baharswritings.blogsky.com

همیشه وقتی از یکی دوری قدرشو بیشتر می دونی ...
مثل روزای سربازی ... مثل وقتی که تو غربتی .... چه میدونم مثل روزای خوابگاه ...یا هر چیز دیگه ای.

منم می خوام دور شم ... دور شم تا شاید قدرشو بیشتر بدونم ... آخه این جا دارم عذاب می کشم .... می خوام با فاصله یه حس خوب نسبت بهش پیدا کنم .... میخوام خودمو گول بزنم ...مگه نشنیدی می گن دوری دوستی می یاره

سلام خوش اومدی
من همیشه قدر داشته هامو دونستم شاید رفتارم نشون نداده ولی به همه چی پایبند بودم.ارزش هر چیزی رو نگه داشتم.
ولی همش بد بیاری همش بد بختی
فکر کن مادرتم نتئنی ببینی!
قتل هم میکردم اینجوری تنبیه نمیشدم

تو هم الان قدر مادرتو بدون الان بگو دوسش داری شاید فردا تو نباشی که بگی دوسش داری.
دوسش داشته باش بیشتر از جونت اون تورو جزئی از وجودش میدونه

جای من دستشو ببوس

تک درخت (رابینسون) چهارشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:29 ب.ظ http://1takderakht.blogfa.com/

سلام رفیق. خوبی؟؟؟ احساستو درک میکنم. اما با دلتنگی کاری پیش نمی ره... خودتو داغون میکنی.. سخته خیلی سخته اما کاری از کسی بر نمیاد.. اما بدون که مادرا همیشه دلشوره بچه شون رو دارن... پس کاری نکن که ناراحت شه...

سلام
خوش اومدی
اگه بخاطر اون نبود خودمو خلاص میکردم. مرگ خاموش
ولی میدونم بعد من دق میکنه. مادره هرچی باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد