حق داری بخدا
همه حقی داری تو
من بد بودم.من بد کردم.بیشتر به خودم بد کردم
الانم مثه سگ پشیمونم.الان فهمیدم چی از دست دادم.
تموم دنیا رو هم داشته باشم تو که نباشی بدردم نمیخوره.
اره ادم دروغگوییم. ولی اینکه همه چیو از دست دادم راسته
اینکه همه چیو دادم رفته راسته
باور نکن. من اماده ام واسه زندان رفتن. خیلی وقته اماده م
بیا امار بگیر کنار خیابون دارم موز و نارگیل میفروشم
بیا ببین و خوشحال باش
بیا امار بگیر شبها کجا میخوابم
بپرس کجا میرم حموم
حموم نمره. ساعتی چهار هزار
اگه میزاشتی جبران میکردم
الانم اماده م واسه زندون ب وکیلت بگو .حداقل اونجا یه جا واسه خواب دارم
کاش فرصت اخرو بهم میدادی میدیدی ادم شدم
کاش فرصت میشد یه بار دیگه بهت بگم دوست دارم
واقعا دوست دارم
میدونم نفرینم کردی. بحقه پس بیا ببین گرفته نفرینت
تولدت مبارک
خیلی واسادم واسه اینکه ببینمت
واسه اینکه بگم تولدت مبارک
واسه اینکه بگم منو ببخش
ولی......
اشتباه رو با اشتباه جواب نمیدن
هنوز دیر نشده واسه جبران بخدا
درد داره وقتی داره میره
همه میگن * دوست نداشت *
و تو نمیتونی ثابت کنی هر شب
با دوست دارمهاش خوابت میکرد
سلام مهربون
خوبی؟
وای از روزی که شریک خاطره هات
یه سیم کارت خاموش باشه و یه سیگار روشن.
راستی
دانشگاه مبارکه.
کلاغها میگن داری ادامه تحصیل میدی.
برگرد لطفا و بمون.از اول شروع میکنیم با یه دید تازه
همیشه فکر میکنم کار تو سخت تر از من است
من یک دنیا *دوستت دارم*
و تو زیر بار این همه عشق قد خم نمیکنی.
منو نبخش ولی اینجوریم تنبیهم نکن جون امام حسین
بدون تو نمیتونم
بدون تو میمیرم
هر روز بیشتر میفهمم چقدر دوست دارم.
شرمنده ام شرمنده
فریادم را خاموش می خواهند
و احساسم را مرده
احساسم به مانند زلال آب جویباری گردیده که کودکی برای بازی،
نه برای کنجکاوی مشتی خاک به درونش می ریزد
احساسم را این چنین می بینند و این چنین می خواهندچه باید کرد؟
دستهایت تکیه گاهم بود و نیست
عشق تو پشت و پناهم بود و نیست
حیف!آن وقتی که عاشق شد دلم
چیز سبزی در نگاهم بود و نیست
عشق این سرمایه بازار دل
آب این روی سیاهم بود و نیست
یاد ان ایام مشتاقی بخیر
عاشقی تنها گناهم بود و نیست
برای دردهایم نشانه میگذارم تا یادم بماند
کجا دست خدا را رها کردم.
خدایا مرا ببخش بخاطر درهایی که کوبیدم و هیچ کدام خانه تو نبود.
حرفهای دلم را فقط روزی مورچه ها خواهند فهمید...
روزی که در زیر خاک
بغض های سنگین گلویم را به تاراج میبرند.
مرا کسی نساخت خدا ساخت
نه انچنان که کسی میخواست
که من کسی نداشتم
کسم خدا بود
کس بی کسان
او بود که مرا ساخت
آنچنان که خودش میخواست.
دکتر شریعتی
در ابعاد این عصر خاموش ...
من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنها ترم
بیا تا برایت بگوییم چه اندازه تنهایی من بزرگ است
و تنهایی من شبیح خون هجم تو را پیشبینی نمیکرد
و خاصیت عشق این است.
خدایا این همه بارون فرستادی که لکه هارو از دلم بشویی
منکه گفتم لکه نیست زخمن
یه مرهم بفرست.
تا کی سیگار ... آتش...گریه...زخم...عذاب...قرص...شب...التهاب...
بعضی وقتها کسی رو نداشته باشی سنگین تری
باور کن داشتن بعضی ها ادمو تنها تر میکنه !
.
.
.
خسته ام
پر از بغضم
شانه ات ساعتی چند رفیق ؟
پالتوی امسالت را به رنگ نگاه منتظرم بخر
من سر قرار همیشگی با احساسی تابستانی
اما ...
تردیدی زمستانی منتظرم
به فکر لرزش پاهای سردم باش ...
دیر نیایی.