-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 14 دیماه سال 1390 22:27
اگر کسی تو را با تمام مهربانی هایت دوست نداشت دلگیر مباش تو با تمام مهربانیهات زیبا ترین معصوم دنیایی من خدایی را میشناسم که ابر رحمتش را به زمین و زمان باریده اما یکی سپاسش میگوید و هزار نفر کفر چرا میپنداری باید تو را بهتر از خدا قدردانی کنند پس نرنج از ناسپاسیشان و برای شادیشان بکوش با مهربانی روحت ارام میگیرد تو...
-
فاصله
شنبه 10 دیماه سال 1390 23:16
از ولایت ساده ی چشمان من تا شهر پر دروغ دل تو فاصله بسیار است در خواب دهکده ی من علف هرز نمیروید اما ... . کابوس شبهای تو از چشمان هرزت میگوید من نقش یاس نگاهم راه به زمین میدوزم اما تو نگاهت را به هر چیز و هر کس. کی بیدار خواهی شد؟ شته هایی که آرام آرام شاه توت دلت را میخورند آخرش یک روز یک جا آبرویت را میبرند.
-
؟
یکشنبه 4 دیماه سال 1390 16:15
میدونی تنهایی کجاش خیلی درد داره ؟ انکارش... !
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 2 دیماه سال 1390 23:40
یه عمر رفتیم سینما آخرش نفهمیدیم دسته ی صندلیش مال خودمونه یا مال بغل دستیمون
-
تنهایی
جمعه 25 آذرماه سال 1390 22:57
باورم نمیشود این تویی؟ دلسردم از عشق حتی خودم را دیگر تکرار نمی کنم لبخند خیس بوسه هایت را نثار کدام لحضه کردی که مرا ندیدی... !!! تمام خانه ام را دزد برده این تمام من است که تو را میسراید... به بیت آخر رسیده ام از وقتی که رفته ای آواز دل شیدایم به گوش عرشیان رسیده امشب آخرین شب است که تورا می نویسم شاعر به انتها...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 16 آذرماه سال 1390 21:58
یادش بخیر خداوند زمانی که قلمت پادر میانی کرد تا بنگارم عشق... تا بنگارم خداوند...
-
من
چهارشنبه 9 آذرماه سال 1390 16:00
دلم برای کسی تنگ است که بی من ما بود.
-
خدایا
سهشنبه 8 آذرماه سال 1390 00:04
همه میگویند که خوبی، میدانم که نیستم . همه میگویند التماس دعا و در نگاهشان التماس هست،توقع هست. تعجب میکنم که چرا اینگونه رفتار میکنند! این همه بدی را نمیبینند،مرا بیرون نمی اندازند و ناسزایم نمیگویند. بس که سیاه کاریهایم را پنهان میکنی. آبروداریهایت خجالت زده ام میکند. بهترین پرده پوش عالم
-
مرگ
شنبه 5 آذرماه سال 1390 23:17
دیگر نه تو آرومم میکنی نه شعر نه خواب . دیگر نه باد مرا میبرد نه مرگ .
-
رویا
دوشنبه 30 آبانماه سال 1390 22:26
بی هیچ صدائی می آیند زمانی که نمی دانی در دلت یک مزرعه آرزو می کارند و... بی هیج نشانی از دلت می گریزند تا تمام چیزی که به یاد می آوری حسرتی باشد به درازای زندگی چه قدر بی رحمند رویاهـا...
-
نکته
یکشنبه 29 آبانماه سال 1390 22:09
داروهای تلخ را با روپوش شیرین میپوشانیم چرا حقیقت را با لباسهای زیبا نپوشانیم. چرخهای سنگین و زنگ زده ی زندگی با دستهای نامرئی امید میچرخند. آنان که تجربه های گذشته را به خاطر نمیاورند محکوم به تکرار اشتباه هستند. هرگاه نتوانستی اشتباهی را ببخشی بدان که از کوچکی قلب توست، نه از بزرگی اشتباه . وقتی به چیزی میرسی بنگر...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 28 آبانماه سال 1390 21:24
خدایا ... آن زمان که همگان تنهایمان میگذارند تنها حضور تو تنهایی را طراوت میبخشد تنهایمان مگذار. ای فریادرس هر که فریادرس ندارد چه بی راهه میروند آنان که جز تو فریادرس میجویند. و چه بی جواب میمانند آنان که غیر تورا صدا میزنند. پروردگارا خودت به فریادمان برس خدایا به آنان که نمیدانند بیاموز که بدانند و به آنان که...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 27 آبانماه سال 1390 12:32
ماهی های شهر ما از کوسه وحشی ترن بره های این حوالی گرگ را هم میدرند در پس این زندگی که هزارا شکارچی در کمین است زنده باد قفس که از همه محکمتر است
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 25 آبانماه سال 1390 20:14
یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بر بخورد نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد خطی ننویسم که آزار دهد کسی را که تنها دل من ؛ دل نیست.
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 23 آبانماه سال 1390 22:42
قطار می رود... تو می روی ... تمام ایستگاه می رود ... و من چقدر ساده ام که سالهای سال در انتظار تو!!! کنار این قطار رفته ایستاده ام و همچنان به نرده های ایستگاه تکیه داده ام!
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 22 آبانماه سال 1390 21:11
گاهی که دلم به اندازه ی تمام غروبها می گیرد چشمهایم را فراموش می کنم اما دریغ که گریه ی ، دستانم نیز مرا به تو نمی رساند من از تراکم سیاه ابرها می ترسم و هیچ کس مهربانتر از گنجشکهای کوچک کوچه های کودکی ام نیست و کسی دلهره های بزرگ قلب کوچکم را نمی شناسد و یا کابوسهای شبانه ام را نمی داند با این همه ، نازنین ، این تمام...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 18 آبانماه سال 1390 16:53
آرزویم برایت این است در میان مردمی که میدوند برای زنده ماندن آرام قدم برداری برای زندگی کردن.
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 10 آبانماه سال 1390 23:23
آرام باش٬توکل کن٬تفکر کن٬انگاه دستهای خدارا خواهی دید که قبل از تو دست به کا شده است.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 8 آبانماه سال 1390 22:09
کلبه ی غریبیم را پیدا کن کنار بید مجنون خزان زده و کنار مرداب آرزوهای رنگیم. در کلبه را باز کن به سراغ بغض خیس پنجره برو حریر غمش را کنار بزن مرا خواهی دید... با بغض کویری که غرق عصاره انتظار است پشت دیوار دردهایم نشسته ام.
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 6 آبانماه سال 1390 21:16
برای دانلود کلیک کنید اگه خدا رو باور داشته باشی یه نقطه میزاره زیر باورت و میشه یاورت
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 6 آبانماه سال 1390 21:04
آنقدر باورت داشتم که اگر میگفتی باران خیس میشدم
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 3 آبانماه سال 1390 21:19
می بخشم کسانی را که هر چه خواستند با من,با دلم,با احساسم کردند. و مرا در دور دست خودم تنها گذاشتند. و من امروز به پایان خودم نزدیکم. پروردگارا به من بیاموز تا اهی نکشم برای کسانی که دلم را شکستند...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 3 آبانماه سال 1390 00:39
اول از همه برایت آرزو مندم که عاشق شوی و اگر هستی کسی هم به تو عشق بورزد. و اگر اینگونه نیست تنهاییت کوتاه باشد و پس از تنهاییت نفرت از کسی نیابی آرزومندم که اینگونه پیش نیاید اما.. اگر پیش امد بدانی چگونه بدور ار ناامیدی زندگی کنی. برایت همچنان آرزو دارم دوستانی داشته باشی از جمله دوستانی بد و ناپایدار. برخی نا دوست...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 30 مهرماه سال 1390 22:05
گاهی اوقات یه تصمیم کل زندگی آدم رو تعیین میکنه. چه خوبه آدم عاقلانه فکر کنه. این روزا چه آدمایی پیدا میشن!!فکر میکنن دنیا منتظر دستور اوناس. آترو ========================== هوای خانه چه دلگیر می شود گاهی از این زمانه دلم سیر می شود گاهی نگاه مردم بیگانه در دل غربت به چشم خسته من تیر می شود گاهی
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 29 مهرماه سال 1390 23:11
در شهری که خورشید را به قیمت شمعی نمیخرند پروانه شدن تباهیست.
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 26 مهرماه سال 1390 17:21
کلیک کنید . نظر بدید لطفا
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 26 مهرماه سال 1390 15:59
به بلاهت آبی دریا یک روز یک بهار خندیدم... به حماقت بی رنگم کسی نیست یک زمستان گریه کند من از سمت جنگل سوخته به سوی تو فریاد میزنم.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 24 مهرماه سال 1390 23:26
پیامبری از کنار خانه ما گذشت باران گرفت مادرم گفت چه بارانی پدرم گفت بهار است و ما نمیدانستیم باران و بهار نام دیگر آن پیامبر است کاش میدانستیم هر روز پیامبری از کنار خانه ما میگذرد کاش میدانستیم بهشت همان قلب کوچک ماست.
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 23 مهرماه سال 1390 23:19
معبودا مرا به بزرگی چیزهایی که داده ای آگاه و راضی کن تا کوچکی چیزی که ندارم آرامشم را به هم نریزد ++++++++++++++++++++ کوچک باش و عاشق که عشق خود میداند آیین بزرگ کردنت را
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 20 مهرماه سال 1390 23:11
واسه تنهایی خودم دلم میسوزه قلب امروزی من خالی تر از دیروزه ** خدا دوست دارد منو تو بگوییم،بخندیم نه در جاهلیت بپوسیم،بگندیم