-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 5 آذرماه سال 1385 22:53
تورابرای تو می خواهم وزندگی را برای نفسهای تو *********************************************************** اگه توراه رسیدن به هدفت مانع وجود داره ناراحت نشو چون همین موانع باعث میشن که تو تلاشتو واسه رسیدن به هدفت بیشتر کنی.
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 4 آذرماه سال 1385 07:10
شب و سیاهی و تردید آنسوی اینجاست اگر چه آنسوی اینجارا کسی نمی بیند.
-
دل تنگم
جمعه 3 آذرماه سال 1385 22:59
دیگر آمدنت در خیالم آنقدر گنگ است که نمیبینمت سنگینی نگاهت را مدتهاست که حس نکرده ام من مبهوت مانده ام که چگونه این همه زمان را صبوررانه گذرنده ای؟! من نگاه ملتمسم را در این واژه ها پر کرده ام که شاید........ ................................................. دیگر زبانم از گفتن جملات هراسیده است و دستهایم بیش از هر...
-
خانومی...
پنجشنبه 2 آذرماه سال 1385 12:30
لطفآ بگو کجایی !!!
-
...
چهارشنبه 1 آذرماه سال 1385 17:18
ای حضور تو همیشه یه بهونه واسه موندن واسه مقدم حضورت لحظه لحظه جون سپردن..............
-
.........
دوشنبه 29 آبانماه سال 1385 11:39
دوست داشتن از عشق برتر است عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی.اما دوست داشتن پیوندی خود اگاه و از روی بصیرت روشن و زلال عشق بیشتر از غریزه آب میخورد و هر چه از غریزه سر زند بی ارزش است و دوست داشتن از روح طلوع میکند و تا هر جا که یک روح ارتفاع دارد دوست داشتن نیز همگام با آن اوج میابد. عشق با شناسنامه بی...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 27 آبانماه سال 1385 20:23
اینو بدون که یه چشم همیشه باید توش اشک باشه ، وگرنه میسوزه . یه دل همیشه باید توش غم باشه ، وگرنه می شکنه . یه کبوتر همیشه باید عشق پرواز داشته باشه ، وگرنه اسیر میشه . یه قناری باید به خوش آوازیش ایمان داشته باشه وگرنه ساکت میشه . یه لب همیشه باید توش خنده باشه وگرنه زود پیر میشه . یه صورت همیشه باید شاد باشه وگرنه...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 27 آبانماه سال 1385 10:50
برای عشق تمنا کن ولی خار نشو برای عشق گریه کن ولی به کسی نگو برای عشق مثل شمع بسوز ولی نگذار پروانه ببینه برای عشق پیمان ببند ولی پیمان نشکن برای عشق جون خودتو بده ولی جون کسی رو نگیر برای عشق وصال کن ولی فرار نکن برای عشق زندگی کن ولی عاشقونه زندگی کن برای عشق بمیر ولی کسی رو نکش
-
دلتنگی من.....
پنجشنبه 25 آبانماه سال 1385 06:02
امشب بازم جشن دلتنگی من بود .بازم جشن تولد غمهام جشن تنهاییهام میدونی گلم تا می خوام دردامو فراموش کنم تامی خوام غمهامو چال کنم تا میخوام منم کمی زندگی کنم همه چیز خراب میشه.امشب باز ازاون شبای وحشتناکی بود که یک مشت از افکار دارن من اروم اروم می کشن امشب بیشتر از همیشه بیشتر ازتمام ۲۰خزان عمرم احساس تنهایی کردم.کاش...
-
تقدیم به گلم....
سهشنبه 23 آبانماه سال 1385 23:08
وقتی بهار نفس هایت، در مزارع رویاها و بر شاخسار خاطرات متولد می شود من چون پرستویی مشتاق به سوی تو به پرواز در می آیم وقتی قلم به یادت واژه ها می سراید کاغذ دریا می شود و حرفهایم مرغان دریایی، که بر روی صفحه آب به پرواز در می آیند و عشق خود را به موجها اظهار می کنند موجها نیز به شوق مرغان عاشق از صفحه آبی دریا، سر به...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 22 آبانماه سال 1385 22:37
این قلبه منه کندمش می خوام پیشه تو باشه گلم
-
گلم...
جمعه 19 آبانماه سال 1385 23:18
ای همیشه مهربون که شعرم برای توست در بیت بیت هر غزلم رد پای توست احساس میکنم که کمی دوست داریم تنها دلیل منطقیم چشمهای توست گویا مرابا نام حقیقی صدا زدی باورم کن پرنده من این صدای توست حال و هوای چشم تو شعر مرا سرود شعرم همیشه حاصل حال و هوای توست همواره انتهای غزل خوب می شود وقتی که انتهای غزل ابتدای توست در ابتدای...
-
چی شد؟
پنجشنبه 18 آبانماه سال 1385 23:12
نمیدونم که چی شد ؛ اما نوشتم با خود نویس چشم هام ؛ رو کاغذ نگاهت با قطره های اشک نوشتم ؛ دوست دارم نوشتم ؛ تموم عمرمی نوشتم ؛ تویی تنها دلیل بودن نوشتم ؛ نگویم کلامی به جز اسم قشنگت نوشتم ؛ کاش نگاهت مونس چشم های من باشد آخرین کلام این نگاه بی گناه دوست دارم نازنینم .
-
انکس...
پنجشنبه 18 آبانماه سال 1385 23:09
آنکس که می گفت دوستم دارد عاشقی نبود که به شوق من اومده باشه رهگذری بود که روی برگهای خشک پاییزی راه می رفت صدای خش خش برگها همان اوازی بود که من گمان می کردم میگوید: دوستت دارم
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 16 آبانماه سال 1385 23:39
-
درد من....
شنبه 13 آبانماه سال 1385 22:22
خیلی سخته بخوای اشک بریزی اما نتونی خیلی سخته بخوای فریاد بزنی اما نتونی می خوام به کودکیم برگردم دلم تنگ شده برای اشکهایی که بی بهانه به پهنای صورتم می ریخت برای فریادهایی که بی دلیل بود هیچ کس دعوام نمیکرد که دارم گریه می کنم هیچ کس نمی گفت فریاد نکش این روزها خنده هم مالیات داره وقتی بخندی یا میگن دیونه شده یا میگن...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 12 آبانماه سال 1385 19:45
دوستی... وقتی بار اول بهش نگاه کنی عمق اون رو نمیتونی ببینی اما وقتی بهش دقت میکنی....معانی زیادی توش میبینی که برای هر کسی به یک نوع جلوه میکنه... همیشه سعی کردیم دوست خوب داشته باشیم...اما چقدر سعی کردیم دوست خوبی باشیم؟.....
-
000
پنجشنبه 11 آبانماه سال 1385 10:10
بیا زندگی رو بساز یم نه با زندگی بساز یم
-
می خوام اینو بدونی.......
سهشنبه 9 آبانماه سال 1385 13:15
میخوام بدون عشقت دیگه دنیا نباشه نزار بی تو بمونم دلم از تو جدا شه بی تو حتی نمیشه دیگه تنها بمونم توی سکوت غم ها به یاد تو بخونم بی تو دلم خون میشه اگه نیایی کنارم با تو هر جا باشم دیگه غمی ندارم چرا گذاشتی رفتی منو با خاطراتت نگفتی من میمیرم بدون عشق پاکت به انتظار نشستم تو خلوت و تنهایی تا که بیایی دوباره دیگه...
-
عشق...
سهشنبه 9 آبانماه سال 1385 00:07
چند نکته حکیمانه… 1.اگه اولش به فکر آخرش نباشی، آخرش به فکر اولش می افتی. 2.لذتی که در فراق هست، در وصال نیست! چون در فراق شوق وصال هست و در وصال بیم فراق! 3.آغاز کسی باش که پایان تو باشد. ۴.هرگز به دنبال کسی نباش که بتونی باهاش زندگی کنی بلکه به دنبال کسی باش که نتونی بی اون زندگی کنی نازنین تنها عشق من وتوست که هیچش...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 7 آبانماه سال 1385 00:05
اینم عکس بزرگی نی نی ....
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 6 آبانماه سال 1385 20:58
-
تو بگو..
جمعه 5 آبانماه سال 1385 19:05
توبگو بهارقشنگه من میشم بهارتو.....................توبگوبمون منم نمیرم از کنار تو.......... توبگومنونمیخوای دیگه خسته کردمت...........گرچه سخته اما دور میشم ازدیار تو............ توبگوسردهوامنم میشم خورشید تو...........توبگوکه ناامیدی من میشم امیدتو................ توبگودلم گرفته از همه دورنگیها.......مشکی میشم ،مظهر...
-
تو
پنجشنبه 4 آبانماه سال 1385 21:00
تو دنیا من تو را دارم دل خوشیم تویی دل خوشیمو ازم نگیر تو خودت خوب می دونی که همه زندگی منی زندگیمو ازم نگیر می دونی عاشقمو عاشقمو معشوقم تویی معشوقمو ازم نگیر می دونی هستی ومستیم تویی مستیمو ازم نگیر خیلی دوست دارم.
-
دل
پنجشنبه 4 آبانماه سال 1385 00:10
ما نمی تونیم به دلمون یاد بدیم که نشکنه ولی میتونیم به دلمون یاد بدیم که اگه شکست لبه های تیزش دست اونیکه شکستش رو نبره
-
دوست......
سهشنبه 2 آبانماه سال 1385 22:32
در این سرای خاموش یاد گرفتم با ترنم عشقی پاک به زیباترین شکل تورا بسرایم وقتی خالق دوست داشتن تو هستی به چه زبانی بگویم دوستت دارم ....... اندکی عشق تو را با دنیـــا عوض نمی کنم مهربووووووووووووووووووووووووووووووون دوست دارم
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 1 آبانماه سال 1385 20:19
عید سعید فطر بر همگی مبارک روزه و نمازتون قبول میبینی چه قدر زود گذشت خیلی زود تر از اونی که فکرشو بکنی خوش به حال کسی که نهایت استفادرو از این ماه پر برکت برد
-
غم.
دوشنبه 1 آبانماه سال 1385 18:44
روزی که به دنیا آمدم صدایی راشنیدم که گفت... تا اخر عمر بامن خواهد ماند! گفتم کیستی؟ گفت : غم . خیال میکردم غم نام عروسکی است که میتوان باآن بازی کرد. ولی حالا فهمیدم که : خود عروسکی هستم بازیچه ی دست غم
-
خدایا...
یکشنبه 30 مهرماه سال 1385 19:13
خدایا خودت شاهد باش که ازت طلب مغفرت می کنم خدای من ،خودت شاهد باش اعتراف می کنم عاجزم ازت خواهش می کنم تنهام نذار تورا به جان فاطمه زهرا تنهام نذار عاجزم عاجز، تورا قسم به این ماه تنهام نزار کمکم کن
-
...............
یکشنبه 30 مهرماه سال 1385 19:10
غروب شد... خورشید رفت .... آفتابگردان دنبال خورشید می گشت ... ناگهان ستاره ای چشمک زد ... آفتابگردان سرش را پایین انداخت... آری گلها هرگز خیانت نمی کنند. نمی نویسم... چون می دانم هیچگاه نوشته هایم را نمی خوانی... حرف نمی زنم... چون می دانم هیچگاه حرف هایم را نمی فهمی... نگاهت نمی کنم... چون تو اصلا نگاهم را نمی...